وبلاگ
مونالیزا به سرقت رفت: ماجرای وینچنزو پروجیا وطنپرست دروغین
- مدت زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

بعد از ۲۴ ساعت بیحرکتی و سکوت، با به صدا درآمدن همهمهی کارگرهای ساختمانی، وینچنزو پروجیا از پناهگاه تاریکش به بیرون میخزد. او به سرعت لباس کار میپوشد و خودش را شبیه کارگرهایی میکند که امروز، ۱۱ اوت، قرار است بخشهایی از موزه را تعمیر کنند.
مونالیزا، یک سرقت جسورانه
موزه برای انجام تعمیرات تعطیل است. وینچنزو پروجیا برای رسیدن به تابلو مونالیزا راهروهای موزه را طی میکند. بعد از چند پیچ و تاب، وینچنزو پروجیا خودش را جلوی تابلو مونالیزا میبیند. وینچنزو پروجیا فرصت را از دست نمیدهد و تابلو را به آرامی از روی دیوار جدا میکند. وینچنزو پروجیا تابلو را درون پیراهن اضافهای که با خود آورده پنهان میکند. هنگام فرار درب اضطراری باز نمیشود و وینچنزو پروجیا پشت درب گیر میکند. با بهانه برای لولهکش، از او میخواهد به هر شکل ممکن در را برایش باز کند. در باز میشود و مونالیزا بعد از مدتها، راه به فضای بیرون پیدا میکند.

بیداری موزه و تحقیقات پلیس
۱۲ اوت ۱۹۱۱، هیچکس متوجه خالی بودن جای مونالیزا نمیشود تا زمانی که لویی بروود برای نقاشی کردن تابلو مونالیزا به لوور وارد میشود. همین که به جای خالی مونالیزا برمیخورد. اولین چیزی که به ذهنش میرسد این است. (تابلو مونالیزا برای تصویربرداری به عکاسخانه رفته است. )اما این خیال راحت پس از گذشت چند ساعت، به دلهرهآورترین خبر موزه تبدیل میشود.

خبر دزدیدهشدن مونالیزا به اقصی نقاط جهان میرسد و روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در مقاله ۱۳ اوت خود، مدیر لوور را سهلانگارترین مدیر موزه معرفی میکند. مأموران پلیس برای انجام تحقیقات، تمامی پرسنل لوور از جمله وینچنزو پروجیا را احضار میکنند. در حین بازجوییها، پلیس ظن خود را سمت هنرمندان نیز میبرد و پابلو پیکاسو را هم مورد بازجویی قرار میدهد. در این حین، وینچنزو پروجیا خوشحال از دزدی خودش، تابلو را در صندوق پشتی خانهاش قایم میکند تا هیچکس نتواند محل نگهداری تابلو را حدس بزند. هرچند پلیس دو بار خانه وینچنزو پروجیا را کامل بازرسی میکند، اما از خوشاقبالی وینچنزو پروجیا، پلیس هیچ مدرکی دال بر گناهکاری او پیدا نمیکند.
پس از گذشت یک سال و نیم از دزدیدهشدن مونالیزا، مسئولان موزه از پیدا شدن نقاشی ناامید شدند. از این رو بجای مونالیزا یک نقاشی از رافائل را جایگزین کردند. از پس این اتفاق وینچنزو با خیال راحت پاریس را به مقصد فلورانس ترک میکند. او در فلورانس برای گمراه کردن بیشتر پلیس تصمیم میگیرد مدتی سراغ فروش تابلو نرود. با گذشت چند ما وینچنزو به وسیله آشنایانش در ایتالیا با یک دلال آثار هنری آشنا میشود که میپذیرد مونالیزا را به بیشترین قیمت از وینچنزو پروجیا بخرد.

دستگیری و اعتراف: پایان سرقت مونالیزا
آقای پوگی، گالریدار، به همراه آلفردو گویی، دلال، با ۱۰۰ هزار دلار پول نقد به هتلی که از قبل هماهنگ کرده بودند، میرسند. وینچنزو پروجیا به محض دیدن پولهای نقد، همین که میخواهد تابلو را به خریداران نشان دهد، توسط پلیس ایتالیا دستگیر میشود.
در بازجوییهای اولیه، وینچنزو پروجیا دزدی را گردن میگیرد. بیان میکند این دزدی را بخاطر پول انجام نداده است. بلکه بخاطر وطن دوستی دست به این اقدام زده. چون نمیخواسته تابلویی که حق مردم ایتالیا بوده. در کشور دیگری مثل فرانسه باشد. اما بازجوها با رو کردن نامههایی که وینچنزو پروجیا برای پدرش نوشته بود. که در آنها قول پول کلان ارسالی از پاریس را به او داده بود، و با اشاره به این حقیقت که این تابلو اصلاً دزدیده نشده بود و توسط خود داوینچی در ازای دستمزد برای پادشاه فرانسیس اول کشیده شده بود، همه نقشههای او بر آب میشود.

حکم دادگاه و بازگشت مونالیزا
روز دادگاه، محوطه پر از ایتالیاییهای معترض بود که خواهان آزاد شدن وینچنزو پروجیا بودند. همگی یکصدا این حرکت وینچنزو پروجیا را نشانهای از وطنپرستی او میدانستند و تشویقش میکردند. جو حاکم بر دادگاه از یک سو و بیماری وینچنزو پروجیا از سوی دیگر باعث شد که دادگاه به او حکم یک سال و نیم حبس دهد. سرانجام تابلو نیز برای حفظ رابطه دوستانه دو کشور و فرهنگ لاتین مشترک، به کشور فرانسه بازگردانده شد.
مسئولان موزه به محض بازگشت تابلو، آن را به اتاق محافظتشدهای تحت نام “سال دز اتات” (Salle des États) بردند و روبهروی تابلو، نقاشی “جشن عروسی در کانا” را که توسط ناپلئون از ایتالیا دزدیده شده بود، نصب کردند!




